محل تبلیغات شما



کربلا به "رفتن" نیست .

به "شدن" است . که اگر اینگونه بود شمر هم کربلایی بود !!!

چه روزها و شب ها ناله و زاری کردم از ناکام بودنم . ار ناکام کربلا بودنم

اما هنوز باورم نمیشه که راهی کربلا هستم

چه حرف ها که توی دلم بود و هست و دلم کنج امن حرم کربلا رو میخواست برای آروم شدنش

کاش دست خالی برنگردم

فردا انشالله میخوام برم قطعه شهدا . برم برای خداحافظی با رفقا . برم ازشون عهد بگیرم که کمکم کنن که نه فقط قدم هام کربلایی بشن . که دست دلم رو هم بگیرن و دلم رو هم کربلایی کنن

که با دست پر برگردم انشالله

من که رفیق نااهلی بودم.کاش اون رفقای پاک دعایی کنن برای عاقبت بخیری و کربلایی شدنم

همه دوستانی که اینجا می اومدن و میان رو هم اگه لایق باشم یاد میکنم

خداکنه هیچ کسی ناکام از این دنیا نره

ناکام اونیه که کربلا رو نبینه و بره

یاعلی


بر دلم گرد  ستم هاست . خدایا مپسند

که مکدر شود آیینه ی مهر آیینم .

 

 (عکس هام آپلود نمیشهتوی اولین فرصت که سرعت نت خوب شد.عکس هارو میگذارم)

 

آمده بودم . نه پای رفتنم بود . نه دلی برای ماندن

مسخ شده بودم . دوباره من بودم و آن حال و هوا .

دوباره من بودم و عصرپنجشنبه ی سرد بهمن ماهی و هوای دلگیر ابری و یک دسته گل 

دوباره سالروز پرکشیدنت و دلی که بی تاب آسمان شده بود .

دلی که کنده بودمش از این شهری که این روزها فراموشخانه ی عشق شده است .

شهری که چون مردابی شده که اگر دل نداشته باشی تو را در خود غرق می کند .

این روزها دست و پای دلم بسته .

این روزها دست و پا می زنم میان لجن زار این شهری که تمامش شده بی دلی.

دست دلم را بگیر .

همان دلی که گرفتار شد و زمین خوردنش را دیدی

با یک دل ابری آمدم . با یک جفت چشم بارانی رهسپارم کردی

دوباره بهمن ماه .

دوباره سالروز پرکشیدن عقاب های این سرزمین

به یادتان .

آمدم تا بدانی هنوز رفاقتمان پابرجاست .

هنوز دلم برایتان پر میکشد تا آسمان .

آهای رفیق قدیمی . دست دلم را بگیر میان این شلوغ بازار دنیا تا مبادا زمین گیر شود

.

6 بهمن ماه سالروز شهادت تیزپروازان غیور کشورمان سرهنگ دوم خلبان شهید علیرضا کریمایی و خلبان شهید مصطفی فصیحی .

به یاد تمامی شهدای خلبان کشورمان .

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

.

هب لی کامل الانقطاع . اما خدایا

اینگونه دل کندن به قرآن درد دارد

.

تو پای عشق از جونت گذشتی.همینه فرقه بین عشق و عادت

اگه راه شهادت این نباشهتو این دنیا به چی میگن شهادت؟

 

دله تو عمق اقیانوسو داره.دله تو سمت هر راهی نمیره

نمیدونم تو این دنیا کسی هست.که این دل توی سینه ش جابگیره


 

نمی دونستم آخرین پنجشنبه سال رو میتونم بیام قطعه شهدا یا نه .

بجاش پنجشنبه یکی مونده به آخر سال ، کلاس ساعت آخر رو نرفتم و توی اون اوووج شلوغی خودمو رسوندم .

آخ که دلم حسااابی تنگ شده بود .

.

می دانی همیشه گل نرگش برایم رنگ و بوی دیگری داشته .

حتی عطر نرگس هم حال و هوای مستانه ای به دلم می دهد چه برسد به دسته گل بزرگی از نرگس .

هر که برایم ارزشی خاص داشته باشد برایش نرگس می برم . و تو . برایم خاص بودی و هستی .

خاطری که عزیز باشد باید برایش جان برد . گل که پشیزی هم نیست .

آهای خاطری که عزیزی . کاش من هم برایت عزیز بوده باشم .

گاهی سر به زیر می آیم و کوله بار دلم را جا می گذارم و می روم . اصلا انگار آفریده شده ای برای سبک کردن دل ها . واسطه ای برای فیض .

امسال هم گذشت . پر از اتفاقات سخت .

از تو میخواهم برایم دعاکنی . اول هم برای حال دلم . برای چشم هایم . برای دست هایم .

کاش یامحول الحول و الاحوال را به نیت من بگویی در بهشت .

فقط همین .

یاعلی . رفیق قدیمی

.

حواسم به چیدن گل ها بود . بالای سرم ایستاد و داشت خیره خیره به تاریخ شهادت روی سنگ ها نگاه می کرد . سنگ کناری رو نگاه کرد تعجبش بیشتر شد .

پرسید : اینا جانبازان جنگ بودن که تازگی شهید شدن؟آخه تاریخ تولدشون چیز دیگه ای میگه،زمان جنگ خیلی باید کوچیک بوده باشن!

گفتم نه . توی عملیات های مختلف توی همین تاریخ ها بشهادت رسیدن .

پرسید مگه میشه؟!؟

مگه هنوزم جنگی هست؟

پو.زخندی زدم . گفتم ساعت 3 صبح 6 بهمن ماه نود وقتی همه ماها خواب بودیم ، وقتی آژیر اسکرمبل به صدا دراومد ینی برای مرز هوایی کشورمون اتفاقی افتاده بود . با عجله سوار تامکتشون شدن و پریدن ، اما مورد اصابت قرار گرفتن ! آخرین صعوده بی فرود!

از سنگ های کناری هم توضیحاتی براش دادم!شهید آرش شامحمدی،شهید بلورخانی،شهید فانی .

باورش براش سخت بود .

فکر می کرد این آسودگی و امنیتی که توی کشور داریم بدون هیچ تلاشی برقراره . فکر می کرد حتما باید جنگ بزرگی بوده باشه تا کسی شهید بشه .

با کوله باری از بهت و تعجب خداحافظی کرد و رفت .

کاش همه می فهمیدن شب هایی که ما آسوده خوابیم چه عملیات های مهمی در حال انجامه .

چه نازنینانی جونشون رو کف دستشون می گیرن بدون ذره ای تردید پا در رکاب آسمان میگذارن .

اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک .

به یاد تمامی شهدای خلبان .

خلبان شهید علیرضا کریمایی .

خلبان شهید مصطفی فصیحی .

خلبان شهید مرتضی پورحبیب .

خلبان شهید رضا صادقی مهر .

خلبان شهید فانی ، خلبان شهید بلورخانی ، خلبان شهید آرش شامحمدی ، خلبان شهید آرش رضایی

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم


روز شهادت پیامبر بود .

برام پیام فرستاد . گفت خیلیا توی این 70 روز عشق بازی ها می کنن شون حضرت زهرا .

گفتم چجوری ؟

گفت .

یکی از علما از فردای شهادت پیامبر هر روز صبح رو به قبله به حضرت زهرا سلام می داد .

می گفت مادرم آمدم برای عرض تسلیت .

چند روز بعد . طبق روایت تاریخ . زمان ضربت دیوار و مسمار در که می شد از فردا سلام هایش جور دیگه ای می شد .

سلام میداد . اما با بغض . میگفت مادرم آمدم برای عیادت .

تا روز شهادت هر روز همین کار و انجام می داد .

 

می گفت میای امسال ما هم این کار و انجام بدیم؟

میگفت می گن خیلی اسرار توی این سلام ها و تسلیت و عیادت هست .

شاید نورش قلب ما رو هم احاطه کنه

.

حالا که کم کم روزها به تاریخ شهادت مادر نزدیک میشه انگار یه حال دیگه ای دارم .

انگار که از عمق دلت باورت بشه مادرت حالش خوب نیس . انگار که کم کم زمزمه هاش به گوش برسه که همین روزها مادرت رفتنیه .

روزهای آخر سلام ها و عرض عیادت ها حال و هوای دیگه ای داره .

از همین امروز تا روز شهادت حتما امتحان کن .

این عشق بازی ها با نام و یاد مادر حالتو دگرگون می کنه .

.

آقا سلام . روضه ی مادر شروع شد

باران اشک های مکرر شروع شد

آقا اجازه هست بخوانم برایتان ؟

این اتفاق از دَم یک در شروع شد .

.

و من شک ندارم . ردپایی از یهود میان تمام این اتفاق ها هست .

همان ها که هنوز پس از سال ها به کینه ی خیبر از شیعیان انتقام می گیرند همان روزها پشت پرده ی ت کثیف این شتر سلطنت برای خنک شدن دل خودشان هم شده . برای آزار علی . امیرالمومنین با دلش این کارها را کردند .

و من شک ندارم . روزی خواهد آمد که به خونخواهی مادرمان . برای مرهم زخم دل مولایمان امیرالمومنین . روزی میان قدس خواهیم ایستاد و پرچم اسلام و تشیع ، پرچم اسلام ناب محمدی را بالا خواهیم برد .

محال است شیعه بگذارد سگ های یهودی حتی رویای قدرت جهانی را ببینند .

و من شک ندارم . روزی خواهد آمد که حق به حقدار خواهد رسید .

سرزمین موعود خوابی پر از پنبه دانه است .

که صالحان وارثان زمین خواهند بود . همان زمان که ظلم برچیده می شود

اللهم عجل لولیک الفرج .


Image result for ‫این غم کجا برم که تو مردها زدند‬‎

 

توی خونه بدون هم زبونُم .

توی کوچه همش زخم زبونُم .

پای منبر همش طعنه شنیدن .

شنیدن کی بود مانند دیدن؟

 

کی میدونه چه رازی مونده پیشم؟

کی میدونه چرا آروم نمیشم؟

کی میدونه چرا موهام سفیدن؟

شنیدن کی بود مانند دیدن؟

 

من و مادر یه روز نزدیک خونه .

تو راه کوچه ی باریک خونه .

یه دفه دشمنامون سر رسیدن .

شنیدن کی بود مانند دیدن؟

 

مادرم خسته بود و پر شکسته . ولی دشمن میومد دسته دسته

نفسا مثل قلبم می تپیدن . منم و عمری روز خوش ندیدن

همه ی دردا رو با جون خریدن به یاد مادر آه از دل کشیدن

شنیدن کی بود مانند دیدن؟

 

با یه سیلی نهال و بردن از هوش . دوباره شعله ور شد درد پهلوش

گل گوشواره رو از شاخه چیدن

شنیدن کی بود مانند دیدن ؟

 

دوباره زخم رو قلبم نمک خورد .

مادرم پیش چشم من کتک خورد .

رگ سرخ حیاتم رو بریدن

شنیدن کی بود مانند دیدن ؟

 

با چشایی که از گریه شده تار

رد خون و خودم دیدم رو دیوار

جلو چشمام قد سرو و خمیدن 

شنیدن کی بود مانند دیدن؟

.

دست خیبر شکن ساقی کوثر بسته ست

که چنین کوثر و پیمانه به خاک افتاده .

 

http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/ZAHRA/kamel/119.jpg

 

 

این غم کجا برم که تو را مردها زدند ؟

.

باز آمدم كه درد دلم را دوا كنی
تا بلكه بیشتر دل من مبتلا كنی

بازآمدم كه باتو كمی درد دل كنم
شاید مرا ز بغض گلویم رها كنی

خواهم ز فاطمیه بگویم برای تو
باید دوباره مجلس روضه به پا كنی

سخت است خواندن این روضه ها بیا
تا با زبان خود سر این روضه وا كنی

فصل عزای مادرت آمد شتاب كن
باید بیایی و طلب خون بها كنی

آن شب غرور مادرتان پشت در شكست
آقا بیا كه حق عدو را ادا كنی

زهرا كه رفت هم نفس چاه شد علی
تا دق نكرده است تو باید دعا كنی

آقا مدینه مجلس گریه به پا مكن
باید وگر نه گریه ی خود بی صدا كنی

یعنی شبیه فاطمه مجبور می شوی
بیرون شهر كلبه ی احزان بنا كنی

مهدی چراغ زاده

 

http://dl.aviny.com/Album/mazhabi/ahlbeit/ZAHRA/kamel2/84.jpg


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها